×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳
تحقق وعده‌های الهی را در جنگ دیدیم/ آرمان با تفنگ صدمه نمی‌بیند

به گزارش خبرنگار مهر به بهانه‌ی چهلمین سالگرد دفاع مقدس پای صحبت‌های رزمندگان این حماسه نشستیم. حاج اصغر احمدی، جوان پرشور و انقلابی سال ۵۹، در حال حاضر رییس اداره آموزش و تجهیز نیروی انسانی پالایشگاه آبادان است. او در ابتدای جنگ کارمند ساده پالایشگاه آبادان بود که با آغاز جنگ، کار خود را رها کرد و به عنوان یک بسیجی ساده به مدافعان شهر پیوست. حاج اصغر از روز اول تجاوز به شهر، آبادان را ترک نکرد و هشت سال تمام به دفاع از خاک ایران پرداخت و زخم‌های زیادی را به جان خریده. حاجی احمدی که در تیپ ۷۲ محرم آبادان، جانشین گردان و مسئول طرح و عملیات بوده است این روزها هم درگیر افتتاح باغ موزه دفاع مقدس آبادان است. این باغ موزه، طبیعی‌ترین موزه‌ی دفاع مقدس در مناطق جنگ زده و بکر اطراف رود اروند است که دوم مهرماه افتتاح خواهد شد.
شما به چه شکل متوجه حمله صدام و شروع تجاوز عراقی‌ها شدید؟ اولین مواجه شما چگونه بوده؟
اولین بار، ما هم مثل بقیه شهروندان مشغول کار بودیم. ۳۱ شهریور، صدام همزمان با بقیه فرودگاه‌های کشور، فرودگاه آبادان را بمباران کرد و ما تازه متوجه شدیم که اتفاقاتی در حال وقوع است. ما مردم عادی حادثه بمباران فرودگاه را یک حادثه عادی می‌دانستیم و تحلیلی نداشتیم که چه خواهد شد. چون قبل از آن اعلام نشده بود که قرار است جنگی صورت بگیرد. صدام حرکاتی در مرزها داشت اما این به مثابه جنگ نبود. تا روز ۳۱ شهریور که خبر آمد تمام فرودگاه‌ها بمباران شده‌اند. البته پالایشگاه به کار خود ادامه می‌داد و مورد اصابت قرار نگرفته بود. دو روز بعد که حجم آتش صدام بیشتر شد، خود شهر، پالایشگاه، لوله‌های انتقال، مخازن و آموزش و پرورش را هدف قرار داد. خبرهایی هم ار ورود نیروهای عراقی از شلمچه شنیده می‌شد که ما فهمیدیم جنگ را آغاز کرده‌اند. من آن زمان ۱۹ ساله بودم و به عنوان شهروند آبادانی نمی‌دانستم باید چه کاری کنم. منتظر بودیم که کسی بگوید چه کار کنیم. نمی‌دانستیم این حملات ادامه‌دار است یا تهدیدی بوده که حل می‌شود. مردم همه مستاصل بودند.

چند روز طول کشید تا مردم متوجه وخامت اوضاع شوند و تصمیم به ترک شهر یا ماندن و دفاع بگیرند؟
ده روز اول جنگ دشمن ورود کرد به خرمشهر و از آن سمت رودخانه اروند شهر را با خمپاره می‌زد. منزل ما ایستگاه هشت بود که خبر آمد خانه‌ای را زده‌اند و سقفش ریخته. مردم هجوم می‌آوردند تا ببینند دقیقاً چه اتفاقی افتاده. در این میان کسانی که نظامی بودند می‌فهمیدند خمپاره اصابت کرده است. در این ده روز جسته گریخته اخباری از حمله پراکنده دشمن به مناطق می‌آمد. از طرفی هم در خرمشهر جنگ‌های تن به تن در داخل شهر شکل گرفته بود. مردم بعد از این اتفاقات تصمیم گرفتند کاری کنند. عده‌ای که از درگیری گریزان بودند شهر را ترک کردند. سه هفته اول جنگ شهر به تدریج تخلیه شد. البته دستوری برای تخلیه شهر نیامده بود و مردم قراری نگذاشته بودند. اما با وخیم شدن اوضاع شهر را ترک می‌کردند.
سازماندهی نیروهای مدافع شهر چگونه انجام شد؟ مردم پیش قدم شدند یا فرماندهی اعزام شد؟
ابتدای کار مردم به صورت خودجوش مقابله کردند. وقتی درگیری‌ها در خرمشهر شروع شد مردم بدون سازماندهی و اسلحه برای مقاومت و جلوگیری از ورود عراقی‌ها به خرمشهر می‌رفتند. از طرفی پایگاه بسیج و نیروهای ذخیره سپاه هم بودند. اینها بعد از اینکه تجاوز آشکار شد از طریق پایگاه‌هایی که در مساجد بود و نمایندگانی که از سمت سپاه فرستاده شده بودند، سازماندهی شدند. با وجود اینکه گروه‌های فکری دیگری هم در آبادان فعالیت می‌کردند اما اکثر جوانان در آن دوره عشق به امام و انقلاب داشتند و داوطلب حضور در جبهه بودند.
چه روحیه‌ای باعث شد شما در شهر بمانید و مقاومت کنید؟ مجبور به دفاع بودید یا آرمانی برای دفاع داشتید؟
جنگ یک سال و نیم بعد از انقلاب رخ داد. در آن زمان آرمان انقلاب همه جا جاری بود. در همان ماه‌های بعد از انقلاب هم دسته بندی‌های سیاسی متعددی بود اما آرمان انقلاب اسلامی در سینه مردم وجود داشت و به جنگ هم کشیده شد. مردم اعتقاد داشتند که حمله‌ی صدام به کشور فقط به خاطر رودخانه اروند نیست بلکه با این تجاوز انقلابشان ضربه می‌خورد. امام (ره) هم دائم روشنگری می‌کردند، هشدار می‌دادند و مسائل را باز می‌کردند تا مردم آگاه شوند. ما هم از ابتدا به خاطر حفظ انقلاب و گسترش آرمان‌های آن در تمام دنیا به دفاع پرداختیم. هجمه‌ها و فشارهای زیادی از کشورهای خارجی به ما وارد می‌شد. ایران تنها بود چون انقلاب ما منحصر به فرد بود. اسلام واقعی و آرمان‌های امام حسین علیه السلام را در بر داشت. رسیدن به جامعه‌ی پویای اسلامی هدف همه ما بود، به همین دلیل رزمنده‌ها با انگیزه برای دفاع می‌آمدند.
مردم و رزمنده‌ها با چه دیدگاهی در مقابل صدام ایستادند و با وجود عدم توازن نظامی و تمام کمبودها ایستادگی کردند و وجبی از خاک را به دشمن واگذار نکردند؟
ما نباید با محاسبات اقتصادی، نظامی یا علمی دنبال پاسخ این سوالات بگردیم. صدام محاسبات علمی درستی انجام داده بود. عراق وقتی وارد ایران شد، یک هفته‌ای می‌خواست به تهران برسد. این محاسبات، دنیایی بودند و او خیلی از ابعاد را در نظر گرفته بود. او با محاسبه‌ی قدرت نظامی و حامیانی که داشت، به نظر کار منطقی انجام داد. اما ما نشان دادیم این محاسبات همه پوچ است و فقط عنایت الهی به ما کمک کرد. امام هم دائم این موضوع را بیان می‌کردند که رزمندگان به خودشان مغرور نشوند. ما تحقق وعده‌های الهی را در دفاع مقدس دیدیم. چون نیروهای ما با ایمان و یقین کامل وارد میدان شدند، خداوند هم عنایت کردند. رهبری امام هم در ایجاد وحدت و حضور مستمر در جبهه‌ها بسیار موثر بود. وحدت هم از مواردی است که به سادگی به دست نمی‌آید و حتماً عنایت خدا بوده است.
شاید یکی از دلایلی که الان وحدت جامعه متزلزل شده است، کم شدن عنایت الهی باشد. البته این عنایت قطع نشده است. همه چیز به ما بستگی دارد. آن دوران مردم ایمان داشتند و خداوند هم عنایاتش را شامل حال ما می‌کرد.

چه اتفاقی برای آرمان انقلاب افتاده است؟ این آرمان گمشده یا کمرنگ شده است؟
این آرمان‌ها همچنان وجود دارد. اما شاید به انحراف کشیده شده باشد. کم کاری خود ما و فعالیت‌های دشمن باعث آسیب شده است. اتفاقاً دشمن آرمان‌های انقلاب را هدف قرار داده است. آرمان‌ها با تفنگ و فشنگ صدمه نمی‌بینند، آرمان و اعتقادات مردم به مرور زمان با جنگ نرم و حتی فشارهای اقتصادی از بین می‌رود.
حالا ۴۰ سال بعد از انقلاب، نسل جدید و خانواده‌های نوپایی هستند که نه جنگ و سختی‌های آن را دیده‌اند و نه چیزی از آرمان‌های انقلاب می‌دانند. این کوتاهی ما بوده است که مفاهیم را منتقل نکردیم. از طرفی جای خالی ما را هم دشمن پر کرد و فرهنگ و اقتصاد ما را مورد هدف قرار داد. عملکرد منفی مسئولین هم به کمرنگ شدن آرمان‌ها در میان مردم منجر شد.
چگونه می‌شود این آرمان‌ها را احیا کرد؟
این کار بسیار سختی است. شوکی باید به جامعه وارد شود. اما رهبری می‌توانند بهترین تاثیر را داشته باشند. ایشان در هر برهه‌ای نسخه‌هایی برای جامعه پیچیده‌اند که فقط کافی است به آن عمل شود. افرادی باید روی کار باشند که بتوانند برای مردم فضا ایجاد کنند. اگر این اتفاق بیفتد نصرت الهی هم شامل حالمان می‌شود و آرمان‌های گذشته‌مان احیا می‌شود. مردم چیزی جز اقتصاد موثر نمی‌خواهند. جایی که عرصه‌ی زندگی بر مردم تنگ می‌شود نمی‌توان از آرمان صحبت کرد. کشور ما بسیار غنی است و شرایط خودکفایی اقتصادی را دارد. به هر حال افرادی هستند که در زمین دشمن بازی می‌کنند و دنبال رفاه آمریکایی هستند و این فرهنگ را در جامعه گسترش می‌دهند. بهبود اوضاع کار محالی نیست و با همت مسئولین و مردم اوضاع بهتر خواهد شد و به جامعه ایده آلی که رهبران ما وعده داده‌اند می‌رسیم به امید خدا.

چه استعدادهایی به واسطه شرایط بحرانی جنگ در جامعه شکوفا شد؟ جنگ چه تاثیرات مثبتی داشت؟
جنگ را با اصطلاح «دفاع مقدس» یاد می‌کنند. ما هفته دفاع مقدس را به خاطر جنگ گرامی و مبارک نمی‌دانیم، بلکه به خاطر دفاع موفقی که از خاکمان داشتیم، از آن به مبارکی یاد می‌کنیم. ما دفاع کردیم و پیروز شدیم. دشمن ما هدفی داشت که ما راه او را سد کردیم. همین به معنای پیروزی است. همین پیروزی خودش دستاورد بزرگی در جنگ است. این دفاع پیروزمندانه باعث شد بسیاری از دشمنان که در پی نابودی ما بودند، متوجه قدرت انقلاب اسلامی بشوند و آن را دست کم نگیرند. این ترسی که در دل دشمن ایجاد شد هم دستاورد دیگری است.
حضرت امام (ره) می‌فرماید این جنگ دستاوردهای بزرگی داشت. ما دوست و دشمن را شناختیم و به عوامل داخلی تکیه کردیم. در جنگ ما رشد نظامی و علمی بی نظیری داشتیم که همچنان هم ادامه دارد.
وحدت ملی هم به برکت دفاع مقدس ایجاد شد. ملت ما فهمید هر جا پشت سر هم باشیم موفق می‌شویم.
اطاعت از ولایت هم الگوی موفقیت برای ماست. در شرایط فعلی هم موفقیت با پیروی از ولایت به دست می‌آید.

-----
----------------