خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ: محمد جواد گودینی، پژوهشگر تاریخ اسلام و استاد دانشگاه و نویسنده کتابهایی چون «صعود و سقوط ادبیات سیاسی در عصر بنیامیه» (تالیف مشترک با مجتبی زارعی)، «بررسی تحلیلی صلح امام حسن (ع) و آغاز خلافت اموی»، «بررسی و تحلیل زندگی سید حمیری و گزیده اشعارش»، «بررسی، شرح و تحلیل قصیده فرزدق در ستایش امام سجاد (ع)»، «تاملی بر زندگانی و سخنان امام حسن عسگری (ع)»، «چهل حدیث در فضایل حضرت فاطمه زهرا (س)»، «واکاوی زندگانی و سخنان عمربنعبدالعزیز» است.
متنی که در ادامه میآید ترجمه، شرح و تفسیر قصیدهای است از شریف مرتضی به قلم گودینی که برای نخستین بار به طور کامل به فارسی ترجمه میشود و برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
گذری بر زندگی و میراث فکری و معنوی علامه شریف مرتضی
ابوالقاسم علی بن حسین بن موسی بن محمد بن موسی بن إبراهیم بن موسی الکاظم علیه السلام که به شریف مرتضی شهره شده، از دانشمندان برجسته جهان تشیع است که در علومی همانند کلام، ادبیات عربی، شعر، فقه و اصول صاحب نظر بوده و از استوانههای تشیع و مفاخر دانشمندان امامیه به شمار میرود. (۱)
وی به سال ۳۵۵ هجری قمری در محله کرخ بغداد در زمان خلافت «المطیع لله» عباسی دیده به جهان گشود. پدرش ابومحمد حسین بن موسی مشهور به طاهر ذی المناقب، از فضایل بسیاری برخوردار بود و سرپرستی طالبیین (نوادگان ابوطالب و علویان) به وی واگذار شد. او را انسانی بلند همت، دارای هیبتی فراوان و محترم توصیف کردهاند که از صفات برجسته انسانی، اخلاق پسندیده و دلاوری ویژهای برخوردار بوده است. (۲)
مادرش فاطمه دختر ابومحمد حسین ملقب به ناصر صغیر نیز بانویی دانشمند بوده که تبارش به امام چهارم علی بن الحسین علیه السلام میرسد. این بانوی بزرگوار که نقش بیبدیلی در تربیت دو فرزند خود (شریف مرتضی و شریف رضی) ایفا نمود، در ذی الحجه سال ۳۸۵ هجری قمری، زندگانی فانی را وداع گفت و فرزندش شریف رضی او را در قصیدهای زیبا رثا گفته است.
شریف مرتضی را با القاب فراوانی خواندهاند؛ همچون سید، شریف، مرتضی، ذیالمجدین، عَلَمالهدی و… برای نخستین بار، «محمد بن حسین بن عبد الصمد» او را به لقب عَلَم الهدی ملقب کرد و از این هنگام، شریف مرتضی را با این نام میخوانند.
شریف مرتضی، نحوی، فقیه و متکلمی والاتبار بوده است که پس از وفات استادش شیخ مفید، یگانه روزگار خود و مرجعی والا مقام به شمار میرفت و به اداره امور شیعیان و علویان میپرداخت و از بزرگان روزگار خود محسوب میشد شریف مرتضی به همراه برادرش شریف رضی، از دانشمندان برجسته و نامدار سده چهارم هجری به شمار میرفتند. آنها از جایگاه والایی در میان عالمان شیعه برخوردار بوده و تاثیر شگرفی بر دانشمندان پس از خود برجای گذاشتهاند؛ تاثیری که با گردآوری کتاب گرانسنگ «نهج البلاغه» (گردآوری سخنان امیر مومنان (ع) در سه بخش خطبهها، نامهها و کلمات قصار) از سوی شریف رضی، به اوج خود میرسد.
شریف رضی (برادر شریف مرتضی که شباهت فراوانی به برادرش داشت) نیز دانشمندی بلند مرتبه است که در فقه، لغت، شعر و… دارای نگرشهای عالمانه بوده است و سرودههای این عالم بزرگوار و سترگ، اعجاب شاعران، ادیبان و منتقدان ادبی را از دیرباز تاکنون برانگیخته است و زیبایی شگفتی در آن دیده میشود که خوانندگان را به سوی خود جذب میکند. (۳)
شریف مرتضی، نحوی، فقیه و متکلمی والاتبار بوده است که پس از وفات استادش شیخ مفید، یگانه روزگار خود و مرجعی والا مقام به شمار میرفت و به اداره امور شیعیان و علویان میپرداخت و از بزرگان روزگار خود محسوب میشد.
شریف مرتضی در کنار جایگاه والای علمی و ادبی، از محاسن اخلاقی بسیاری برخوردار بوده و بویژه در گشاده دستی و بخشش شهره بوده است؛ در این راستا داستان ذیل در بخشش و مهربانی مرحوم شریف مرتضی و لطف وی حتی نسبت به غیر مسلمانان، روایت شده است:
نقل است یک یهودی به تنگدستی مبتلا شد؛ تا جاییکه برای بدست آوردن روزی خود و خانوادهاش نیز توانایی نداشت. روزی در مجلس درس شریف مرتضی حاضر شد و از او خواست در ازای دریافت پول، گوشهای از دانش نجوم خود را به شریف مرتضی یاد دهد. شریف مرتضی نیز از این پیشنهاد استقبال کرده و دستور داد هر روز برای او مبلغی تعیین شده کنار گذاشته و به وی اعطا کنند.
مدتی بدین منوال گذشت و آن مرد یهودی دانش خود در علم نجوم را به شریف مرتضی یاد می داد و پس از مدتی کوتاه، بدست او اسلام آورد و به پذیرش آیین اسلام مفتخر شد. (۴)
شریف مرتضی شیفگی بسیاری به یادگیری علوم و دانشهای متداول زمان خود داشت و وقت بسیاری از عمر خود را صرف فراگیری دانش و تدریس علوم متداول در زمان خود کرد و شاگردان فراوانی را در دانشهایی همچون فقه، کلام، تفسیر، لغت، شعر و دیگر علوم پرورش داد و آنان را از دانش خود بهرهمند ساخت.
شریف مرتضی همچنین به جمع آوری کتاب شیفتگی بسیاری نشان میداد؛ تا جاییکه به گفته یکی از دوستانش ابوالقاسم تنوخی، او حدود ۸۰ هزار جلد کتاب را نزد خود نگاهداری میکرد. (۵)
سید مرتضی علم الهدی از داناترین مردم روزگار خود به قرآن کریم، سنت پیامبر (ص) و تاویل کتاب خدا و روایاتی بود که از رسول خدا (ص) و ائمه طاهرین (ع) نقل شده است. او با نگاهی علمی و اصولی، به استنباط احکام شرعی از کتاب خدا و روایات معتبر پرداخته که این فرایند، نیازمند تبحر در دانشهای فراوانی همچون رجال، تفسیر، زبان عربی، نحو و… برای استنباط احکام دینی و شرعی از منابع است. از این رو میتوان سید مرتضی را فقیه مجتهد نام نهاد که با بهره گیری از ادله عقلی و هماهنگ با آیات قرآن و سنت معصومین (ع) به استدلال و اجتهاد و استنباط احکام میپرداخت. (۶)
شریف مرتضی نزد دانشمندان شیعه و حتی اهل سنت از جایگاه و منزلت رفیعی برخوردار است؛ نقل است خواجه نصیر الدین طوسی دانشمند نامدار جهان اسلام، هر گاه نام شریف مرتضی در مجلس درسش برده میشد، با بزرگی و تعظیم فراوانی از او یاد کرده و چنین میگفت: صلوات الله علیه. سپس به حاضران در جلسه رو کرده و ادامه میداد: چگونه بر کسی همچون مرتضی درود فرستاده نشود؟ (۷)
مرحوم سید بحرالعلوم، شریف مرتضی را این چنین توصیف کرده است: «ابوالقاسم مرتضی علم الهدی، دارای دو مجد و بزرگی، صاحب دو افتخار و دو مسئولیت، رواج دهنده دین جدش رسول خدا (ص) و پیشوای والامقامی در سده چهارم هجری بوده است. او که جایگاهش- به استثنای ائمه طاهرین (ع) – از همگان برتر است، در گردآوری و تحصیل علوم به مقام یگانهای دست یافت. او همچنین در فضایل انسانی نیز بیمانند بود و همگان اعم از دوست و دشمن، موافق و مخالف بر فضیلت و مقام عالیاش گواهی دادهاند و همگان بر پیشواییاش معترف بودهاند. چگونه این طور نباشد، در حالی که او در بزرگی، مجد و والاتباری گوی سبقت را از دیگران ربوده است. درباره نسب، او از شریفترین نَسَبها و حَسَبی والا و گرانمایه از ناحیه پدر و مادر برخوردار بوده است. (۸)
شریف مرتضی در دوران پربار زندگانی خود، با چهار تن از خلفای عباسی معاصر بود و خلافتشان را درک کرد:
الطائع لله، القادر بالله، فرزندش القائم بأمر الله و در پایان، خلافت فرزندش ذخیره الدین محمد بن القائم بأمر الله را درک نمود. شریف مرتضی در دوران خلافت ذخیرهالدین دار فانی را وداع گفت و به دیدار نیاکانش شتافت.
شریف مرتضی در دوران زندگانی خود، با برخی از وزرای آل بویه نیز در ارتباط بود و با آنان مکاتبه میکرد. او که در کنار جایگاه علمی و ادبی والایی که کسب نمود و بهرهای که از دانشمندان بزرگ عصر خویش برد و دانش پژوهان نامداری را پرورش داد، سیاستمدار بزرگی نیز به شمار میرفت و در ایجاد ارتباط با بزرگان عباسی و آل بویه و حتی در مواردی میانجگری میان آنان، با هوشمندی فوق العادهای رفتار میکرد و میتوان گفت نبوغ بالایی در رفتارها و موضع گیریهای سیاسی از خود نشان میداد.
پس از وفات شریف رضی در سال ۴۰۶ قمری، بخشی از مسئولیتهای او از جمله نقابت و سرپرستی فرزندان ابوطالب، سرپرستی حج و مظالم به برادرش شریف مرتضی واگذار شد و عهدنامه خلیفه (القادر بالله) با این مضمون در شهر بغداد با حضور فخرالملک، اشراف و قاضیان شهر بغداد خوانده و طی آن، مسئولیتهای نامبرده با رضایت خلیفه، به شریف مرتضی واگذار شد. (۹)
شریف مرتضی در دوران عمر با برکت خویش، شاگردان بسیاری را تربیت کرد که برخی از این تربیت یافتگان، از دانشمندان نامدار جهان اسلام و تشیع به شمار رفته که نامشان در میان پژوهشگران علوم ادبی، دینی و اسلامی میدرخشد و از مفاخر تمدن غنی اسلامی به شمار میروند.
شریف مرتضی در کنار مقام علمی و فقهی بسیار والایش، در ادبیات نیز چیرگی کم نظیری داشت و بسان برادرش مرحوم شریف رضی، از استوانههای ادبی و شعری زمان خویش به شمار میرفت از آنجایی که شریف مرتضی زمان بسیاری از عمر خود را صرف علم آموزی کرده و از محضر بزرگانی همچون شیخ مفید بهرهها برده بود، عجیب نخواهد بود خیل وسیعی از شاگردان را تربیت و دانش پژوهان بسیاری از مجالس درس او بهره برده باشند و به شاگردی فردی همچون شریف مرتضی بر خود ببالند.
شریف مرتضی در چندین شاخه علمی فرو رفته و از تسلط و چیرگی برخوردار بود و در زمینههای علمی گوناگونی همچون فقه، اصول، تفسیر قرآن، نحو، نقد شعر، کلام و… صاحب نظر بود و رشتههای گوناگونی را در روزگار خود تدریس میکرد.
از جمله شاگردان مرحوم شریف مرتضی میتوان به این افراد اشاره کرد: شیخ الطائفه مرحوم شیخ طوسی، سلار دیلمی، ابوصلاح حلبی، ابن براج، ابوالفتح کراجکی و… (۱۰)
شریف مرتضی ابو لقاسم علی بن حسین بن موسی بن محمد بن موسی بن ابرهیم بن موسی بن جعفر (ع)، پس از آنکه از عمری طولانی برخوردار شد و به سن ۸۱ سالگی دست یافت، ندای حق را لبیک گفت و در ۲۵ ربیع الأول سال ۴۳۶ هجری در شهر بغداد به دیدار محبوب شتافت.
فرزند شریف مرتضی (ابوجعفر محمد) بر پیکر وی نماز گزارد و او را در خانهاش در شهر بغداد به خاک سپردند. سپس پیکر شریف مرتضی را به جوار نیاکانش در شهر مقدس کربلا منتقل کرده و در کنار پدر، برادرش شریف رضی و جدشان ابراهیم بن الامام موسی بن جعفر (ع) دفن کردند و شریف مرتضی پس از عمری مجاهدت و کوشش، چهره در نقاب خاک کشید. (۱۱)
آنچه در ادامه این نوشتار تقدیم خوانندگان محترم میشود، متن و شرح مختصر یکی از قصاید زیبای مرحوم شریف مرتضی در رثای جدش امام سید الشهداء حسین بن علی (ع) است.
لازم به ذکر است شریف مرتضی در کنار مقام علمی و فقهی بسیار والایش، در ادبیات نیز چیرگی کم نظیری داشت و بسان برادرش مرحوم شریف رضی، از استوانههای ادبی و شعری زمان خویش به شمار میرفت و از وی دیوان شعری قطور برجای مانده است. سرودههای شریف مرتضی از منظر زیبایی شناسی از جایگاه والایی برخوردار بوده و میتوان او را از برجستهترین شاعران ادبیات عربی در عصر عباسی به شمار آورد.
قصیده شریف مرتضی در رثای سالار شهیدان (ع)
أاُسقَی نَمِیرَ المَاءِ ثُمَّ یَلذُّ لِی * وَ دُورُکُمُ آلَ الرَّسُولِ خَلاءُ
وَ أنتُم کَمَا شَاءَ الشِّتاتُ وَ لَستُمُ *کَمَا شِئتُمُ فِی عِیشَهٍ وَ أشَاءُ
تُذادُونَ عَن مَاءِ الفُراتِ وَ کَارِعٌ * بِه إبلٌ لِلغَادِرینَ وَ شَاءُ
تُنَشِّرُ مِنکُم فِی القواءِ معاشِرٌ * کَأنَّهُمُ لِلمُبصِرینَ مُلاءُ
ألا إنَّ یَومَ الطَّفِّ أدمَی محاجِراً* وَ أدوَی قُلُوباً مَا لَهُنَّ دَواءُ
وَ إنَّ مُصِیباتِ الزَّمان کَثیرهٌ* وَ رُبَّ مُصابٍ لَیسَ فِیه عَزَاءُ
أری طَخیَهً فِینَا فَأینَ صَباحُها* وَ دَاءً عَلَی دَاءٍ فَأینَ شِفَاءُ
وَ بَینَ تراقینا قُلُوبٌ صَدِیئهٌ * یُرادُ لها أو أُعطَیتُه جلاءُ
فَیَا لائِماً فِی دَمعَتِی أو مُنفّداً * عَلَی لَوعَتِی وَ اللَّومُ عَنهُ عَنَاءُ
فَمَا لَکَ مِنِّی الیَومَ إلا تَلهُّفٌ * وَ مَا لکَ إلا زَفرهٌ وَ بُکاءُ
وَ هَل لِیَ ُسلوانٌ وَ آلُ مُحَمَّدٍ* شَریدُهُمُ مَا حَانَ مِنهُ ثَواءُ
تُصَدُّ عَنِ الرَّوحَاتِ أیدِی مَطِیِّهم* وَ یُزوَی عَطاءٌ دُونَهُم وَ حَبَاءُ
کَأنَّهُمُ نَسلٌ لِغَیر مُحمَّدٍ* وَ مِن شَعبِه أو حِزبه بُعداءُ
فَیَا أنجُماً یَهدِی إلی اللهِ نُورُها * وَ إن حَالَ عَنهَا بِالغَبِیِّ غَباءُ
فَإن یَکُ قَومٌ وُصلهً لِجَهنَّمٍ* فَأنتُم إلَی خُلدِ الجِنَانِ رِشاءُ
دَعوا قَلبِی المَحزُونَ فِیکُم یَهِیجُهُ * صَبَاحٌ عَلَی أخراکُمُ وَ مَسَاءُ
فَلَیسَ دُمُوعِی مِن جُفُونِی وَ إنَّمَا* تُقاطِرنَ مِن قَلبِی فَهُنَّ دِمَاءُ
إذا لَم تَکُونُوا فَالحَیَاهُ مَنیَّهٌ * وَ لاخَیرَ فِیهَا وَ البَقَاءُ فَنَاءُ
وَ إمَّا شَقَیتُم فِی الزَّمَانِ فَإنَّمَا* نَعیمِی إذا لَم تَلبَسُوه شِقَاءُ
لَحَا اللهُ قَومَاً لَم یُجازُوا جَمیلَکُم * لأنَّکُمُ أحسَنتُمُ وَ أساؤُوا
وَ لا انتَاشَهُم عِندَ المَکارِهِ مُنهِضٌ * وَ لامَسَّهم یَومَ البَلاء جَزَاءُ
سَقَی اللهُ أجداثاً طُوِینَ عَلَیکُمُ * وَ لا زَالَ مُنهَلاً بِهِنَّ رِواءُ
یَسِیرُ إلیهِنَّ الغمامُ وَ خَلفه * زَماجِرُ مِن قَعقَاعِه وَ حُداءُ
کَأنَّ بوادیه العِشارُ تَروَّحَت * لَهُنَّ حَنِینٌ دائِمٌ وَ رُغاءُ
وَمَن کَانَ یُسقِی فِی الجِنانِ کَرامَهً*فَلا مَسَّه مِن ذی السَّحائِبِ مَاءُ (۱۲)
ترجمه ابیات شریف مرتضی
«ای خاندان رسول خدا (ص)! آیا من آبی گوارا و دلپذیر بنوشم و از آن کام یابم؛ در حالی که خانههای شما از آن [آب گوارا] تهی باشد؟
شما [اهل بیت عصمت و طهارت] را پراکنده کردهاند و آن گونه نیستید که آنچه را میخواهید در دوران زندگی به انجام رسانید.
شما [خاندان رسالت] را از [نوشیدن] آب فرات [در حادثه کربلا] منع کردند؛ در حالی که شتران و چارپایان از آن نوشیده و ممانعی برای آن چارپایان وجود نداشت!
گروهی از مردم، شما (ع) را [در حادثه جانسوز کربلا] در سرزمینی خشک و بی آب و علف پراکنده کردند؛ گویا آن مردمان نسبت به دیدنیها ناتوان بوده و دیدنیها را مشاهده نمیکنند.
روز عاشورا، روزی است که چشمان را خونین میکند [مصیبتی که در آن روز رخ داد آن قدر بزرگ و دردآور است که سزاوار است برای آن خون گریسته شود] و دلها را مجروح میکند و برای این درد، درمانی نیست.
ناگواریها و مرارتهای روزگار فراوان است؛ اما گاهی مصیبت زدهای یافت می شود که تسکینی برای او نخواهد بود.
این جریان [رفتار مردم با خاندان وحی در سرزمین کربلا] تاریکی و تیرگی است که سپیده دم و صبحگاهی برای آن متصور نمیشود [این تاریکی و سیاهی چه زمانی به صبح میانجامد؟] و دردی بر درد است؛ شفای آن درد کجاست؟
میان استخوانهای سینه ما، قلبهای اندوهگین وجود دارد [این داغ بزرگ، قلبهای ما را ناراحت و غمناک کرده است] که این قلبها به پاکیزگی و پیراستگی نیاز دارد؛ اگر به آن ارزانی شود.
ای کسی که مرا در گریستن [در این سوگ و ماتم بیمانند] سرزنش میکنی و آن سوزش و ناراحتی را برای من عیب میشماری؛ و این گونه سرزنشها، اسباب رنجش را پدید میآورد.
ای سرزنشگر، این را بدان که آنچه از تو به من میرسد، تنها اندوه و حسرت به شمار میرود و تو نیز جز سوگواری و گریستن گریزی نخواهی داشت.
آیا من می توانم آرامشی داشته باشم؟ در حالی که خاندان رسول خدا محمد (ص) آواره بوده و اقامتگاهی برایشان یافت نمیشود. (چگونه میشود مسلمانی در آرامش و آسودگی باشد در حالی که اهل بیت رسول خدا (ع) به اسارت رفتهاند؟)
دستان چارپایان آنان (ع) از نعمتها کوتاه بوده و از رسیدن آن دستها به لذتها و نعمتها، ممانعت می گردد. [خلفای اموی و عباسی اجازه ندادهاند، حقوق اهل بیت عصمت و طهارت (ع) پرداخت شود و مانع رسیدن آن حقوق به ایشان شدهاند] در حالی که بخشش و نیکی به دیگران [به جز اهل بیت رسول خدا] ارزانی شده و تقدیم میشود.
گویا آنان (ع) از نسل پیامبر (ص) نیستند و از ملت، و نزدیکی رسول خدا (ص) محروم بوده و با ایشان (ص) بیگانهاند!
ای ستارگانی که درخشش شما [مردمان را] به سوی خداوند [دین، شریعت و خشنودی خدا] رهنمون میکند [خداوند توسط شما مردم را به دین استوار خویش هدایت میفرماید]، علی رغم اینکه برخی با نادانی در صدد جلوگیری از رسیدن این نور [به مردم بوده و فضایل شما (ع) را پنهان میکنند.]
اگر گروهی از مردم، به جهنم در ارتباط بوده [و فرمانشان فرمانبرداران را به خشم خداوند و دوزخ او فرا می خواند]، شما [اهل بیت رسول خدا] ریسمانی هستید که به بهشت برین الهی مرتبطید.
قلب اندوهگین مرا به حال خود رها کنید، قلبی که بامداد و شامگاه آن به سرانجام شما میاندیشم و اندیشه در این باره، مرا به شوق میآورد.
اشک من از چشمانم سرازیر نمیشود؛ بلکه از قلبم میآید [و سوزشی است که از درون من به صورت اشک جاری میشود] و به همین دلیل، خونین است.
اگر شما حضور نداشته باشید، زندگی همان مرگ و نیستی است [من زندگانی بدون شما را با مرگ و هلاکت یکسان میدانم] و هیچ خیر و فایدهای در چنین زندگانی نمیبینم و بودن، همان فنا و نیستی به شمار میرود.
اگر روزگار شما ناگوار بوده [و روزگار چهره نازیبای خود را به شما نمایش داده است و سختیهای بسیاری را از روزگار دیدهاید]، [این حقیقت را بدانید] که نعمت و برخورداری من نیز اگر با شما [راه، مرام و مکتب شما اهل بیت پیامبر (ص) گره نخورد]، تیره روزی و درماندگی است.
خداوند زشت گرداند کسانی را که زیبایی شما را با بدی و به شیوهای ناپسند پاسخ گفته و جبران کردند؛ چرا که شما نیکی کردید [مردم را به راه صواب رهنمون کرده و از آنان هیچ پاداشی نخواستهاید؛ اما با این وجود] آنان با بدی، خوبی شما را پاسخ گفتند.
آنان [دشمنان اهل بیت] در سختیها و تیرگیها کسانی را نخواهند یافت که آنان را نجات داده و راه صحیح را به آنان بنمایانند و در روز سختی نیز، پاداشی نخواهند یافت.
درود خداوند بر گورهای باد که اجسام [پاک و آراسته شما] را در خود جای داده است و همواره این برکتها و احسانهای الهی، پابرجا و پایدار باد.
ابرها همواره بر آن گورهای [پاک و مطهر ببارد و فیض الهی شامل آن قبور مطهر و بارگاههای معنوی گردد] ببارد و آوای بارش همواره به گوش رسد.
گویا در آن وادی، شتران ده ماهه نسبت بدیشان همواره زاری کرده و صدای ناله خفیف و کوتاهشان به گوش میرسد.
هر کس از کرامت بهشت برخوردار گردد، از ابرهای باران زا قطره آبی به او نخواهد رسید. [تکریم برخورداری از بهشت برین الهی آن قدر برجسته و گواراست که با نعمتهای دنیوی قابل قیاس نبوده و گزندی به کسانی که از نعمت حضور در بهشت الهی برخوردار هستند، نخواهد رسید.]
تحلیل قصیده شریف مرتضی
شاعر پرآوازه عصر عباسی دوم مرحوم شریف مرتضی، در این قصیده به شرح گوشهای از مصیبتهای اهل بیت رسالت (ع) در سرزمین کربلا و اسارت خاندان وحی (ع) توسط ستمگران بنی امیه و وابستگان این جریان پرداخته و با سرودهای جانسوز، آن واقعه محنت بار را به تصویر میکشد.
وی در این سروده زیبا به عمق جنایت ستم پیشگان اموی و کوتاهی مردم نسبت به اهل بیت پیامبر (ص) اشاره کرده و این مصیبت را بسیار سخت و دردناک توصیف میکند؛ آن سان که سزاوار است برای چنین سوگ و اندوه جانکاهی، خون گریسته شود. وی همچنین به فرجام ناگوار دشمنان اهل بیت (ع) اشاره کرده و تصریح میکند آنان در روز رستاخیز پاداشی نخواهند داشت و میزان اعمالشان سبک خواهد بود؛ چرا که ستم فراوانی در حق پیشوایان دین (ع) و خاندان وحی به انجام رساندند و راه نجاتی برای آنان متصور نیست.
پینوشتها
۱. وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان ج۵ ص ۲۵۸
۲. المنتظم، ج۷ ص ۱۹۸
۳. الشریف الرضی حیاته و شعره، ص ۳۲
۴. أعیان الشیعه، ج ۱۴ ص ۱۹۰
۵. بررسی و شرح گزیده اشعار شریف مرتضی، ص ۱۴- ۱۱
۶. روضات الجنات، ص ۳۸۵
۷. بررسی و شرح گزیده اشعار شریف مرتضی، ص ۱۹- ۱۶
۸. رجال السید بحر العلوم، ج۴ ص ۸۸
۹. المنتظم، ج ۱۵ ص ۱۱۱
۱۰. دیوان الشریف المرتضی، ص ۱۰۸-۱۰۳
۱۱. أعیان الشیعه، ج ۱۴ ص ۱۹۱
۱۲. دیوان الشریف المرتضی، ص ۱۴- ۱۳
فهرست منابع
۱- ابن جوزی، جمال الدین عبد الرحمن، المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم، بیروت، دار الکتب العلمیه ۱۹۹۲
۲- ابن خلکان، أحمد بن محمد بن إبراهیم، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، بیروت، دار الفکر ۱۹۷۰
۳- امین، محسن، أعیان الشیعه، بیروت، مطبعه الإنصاف
۴- بحر العلوم، سید محمد مهدی، رجال السید بحر العلوم، تهران، مکتبه الصادق (ع) ۱۳۶۳
۵- خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات فی أحوال العلماء و السادات، تهران، دار الکتب الاسلامیه
۶- صفار، رشید، شرح دیوان الشریف المرتضی، دار إحیاء الکتب العربیه ۱۹۵۸
۷- گودینی، محمد جواد، بررسی و شرح گزیده اشعار شریف مرتضی، تهران، انتشارات نظری ۱۳۹۶
۸- نور الدین، حسن، الشریف الرضی حیاته و شعره، بیروت، دار الکتب العلمیه ۱۹۹۰
https://rooydadejadid.ir/?p=23351