
به گزارش رویداد جدید به نقل از بنیاد ملی نخبگان، در نشست هماندیشی استادان و پژوهشگران حوزۀ علم و دین، که به همت بنیاد ملی نخبگان و به میزبانی مجمع فلاسفه ایران برگزار شد، اساتید و پژوهشگران حوزههای فلسفه، فیزیک، علوم شناختی و الهیات، با هدف بررسی ابعاد مختلف ارتباط علم و دین، چالشهای فلسفی و فنآورانۀ این حوزه، و آیندۀ تعامل میان این دو مقوله به بحث و تبادل نظر پرداختند.
در ابتدای این نشست، سید حسن حسینی دبیر شورای نخبگان و مشاورعالی رئیس بنیاد ملی نخبگان، با اشاره به اهمیت برگزاری چنین نشستهایی، گفت: این جلسه، علاوه بر رویکرد علمی، فرصتی برای هماندیشی افراد فعال در حوزههای مختلف علوم انسانی در ایران است.
وی در خصوص محل برگزاری نشست، به این نکته نیز اشاره کرد که به دلیل سابقۀ همکاری طولانی با جناب آقای دکتر میرخان، پیشتر نیز در این مجموعه حضور داشتهایم و اکنون زمینهای برای شکلگیری همکاریهای جدید فراهم شده است.
اعلام آمادگی بنیاد ملی نخبگان در اجرای طرحهای ارتقا و توسعۀ حوزۀ علوم انسانی/ ارتقای همکاریهای علمی
مشاور رئیس بنیاد ملی نخبگان ادامه داد: این نشست میتواند نتایج عملی نیز به همراه داشته باشد، چرا که در حال حاضر شرایطی در بنیاد ملی نخبگان فراهم شده است که امکان اجرای طرحهای توسعۀ حوزۀ علوم انسانی و ارتقای آن را میسر میسازد. در گذشته، بسیاری از ما معتقد بودیم که ظرفیتهای علمی این حوزه قابل گسترش است، اما امکان عملی آن وجود ندارد. اکنون، هم امکان و هم ظرفیت این کار در بنیاد ملی نخبگان مهیا شده است.
وی بیان کرد: این جلسات، علاوه بر بحثهای رسمی، کارکردهای پنهان و تأثیرات ارزشمندی نیز دارند که میتوانند به ارتقای همکاریهای علمی کمک کنند.
دبیر شورای نخبگان بنیاد ملی نخبگان در پایان، با قدردانی از برگزارکنندگان این نشست، خاطرنشان کرد: امیدواریم این جلسات زمینهساز اقدامات مؤثر و مفیدی در حوزۀ علوم انسانی باشد و بتوانیم با همکاری بیشتر، مسیر توسعۀ علمی را هموارتر کنیم.
نشستی برای آشنایی اساتید و بررسی زمینههای همکاری با بنیاد ملی نخبگان
در ادامه، محمد، مدیر روابط عمومی مجمع فلاسفه ایران در خصوص پیشینه و فعالیتهای این مجمع گفت: مجمع فلاسفه ایران حدود هفت سال پیش تأسیس شده است، اما پیشینۀ علمی و فرهنگی آن به بیش از هفتاد سال قبل، و به مکتب ولیعصر، بازمیگردد.
وی ادامه داد: فعالیتهای ما میانرشتهای است و بر ارتباط فلسفه با سایر علوم تأکید دارد. دپارتمان «معنای دین و معنای زندگی» به مسائل مبتلا به بشر، در قرن بیستویکم، میپردازد. همچنین، دپارتمان «خوشبختی انسان» از بخشهای موفق این مجموعه است، که با مدیریت دکتر علیزمانی اداره میشود.
محمد با اشاره به اینکه دکتر سید حسن حسینی، خود از جمله بنیانگذاران اولیۀ این مجموعه بودهاند و نقش مهمی در شکلگیری آن ایفا کردهاند، تأکید کرد: این نشست با هدف آشنایی اساتید و بررسی زمینههای همکاری با بنیاد ملی نخبگان برگزار شده است.هدف ما ارائۀ محتوایی ارزشمند و ارتقای دانش و بینش عمومی است
در ادامۀ این نشست، علی میرخان مدیرعامل مجمع فلاسفه ایران بیان کرد: این مجموعه بستری فراهم کرده که امکان بهرهمندی از حضور اساتید برجسته و اندیشمندان حوزههای مختلف علمی را برای علاقهمندان فراهم کند. انتظار میرود اعضا، با ایجاد بارش فکری، زمینههای اثرگذاری علمی و فرهنگی را برای جامعه فراهم سازند.
مدیرعامل مجمع فلاسفه ایران گفت: هدف ما ارائۀ محتوایی ارزشمند و کاربردی است، به نحوی که بتواند در مسیر ارتقای دانش و بینش عمومی تأثیرگذار باشد.
وی در ادامه، از تمامی اساتید و پژوهشگرانی که ددر این مسیر همراهی خواهند کرد، قدردانی کرد.
نقش علوم شناختی در تبیین باورهای اسلامی
در ادامۀ این نشست، نعیمه پورمحمدی عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان دربارۀ علوم شناختی دین گفت: علوم شناختی دین به مطالعۀ نحوۀ بازنمایی، پردازش، و انتقال باورها، عواطف، و اعمال دینی در مغز و ذهن انسان میپردازد.
وی با اشاره به سه رویکرد اصلی در این حوزه افزود: در دو دهۀ اخیر، سه دیدگاه در این زمینه شکل گرفته است. نخست، رویکردی که علوم شناختی دین را توجیهی برای الحاد میداند، و معتقد است از آنجا که فرآیندهای شناختی مرتبط با باورهای دینی در مغز مشخص شدهاند، دیگر نیازی به فرض وجود خدا یا حیات پس از مرگ نیست. دوم، دیدگاهی که بر سکوت تأکید دارد، و معتقد است علوم شناختی صرفاً چگونگی شکلگیری باورهای دینی را بررسی میکند و نباید در مورد درستی یا نادرستی آنها اظهارنظر کند. سوم، رویکرد شاهدی به سود ایمان است، که تلاش میکند از یافتههای علوم شناختی برای اثبات باورهای دینی استفاده کند.
پورمحمدی در ادامه خاطرنشان کرد: برخی نظریهپردازان، معتقدند که انسانها به طور طبیعی، «سوگیریهای خداباورانه» دارند و این موضوع را نشانهای از وجود قوای خداشناختی در ذهن انسان میدانند. در مقابل، گروهی دیگر تأکید دارند که دادههای علوم شناختی دین، به تنهایی، چیزی را اثبات نمیکنند، و برای آنکه بتوانند به نتیجه ای معتبر دست یابند، باید در چارچوب استدلالهای استنتاجی و احتمالاتی تحلیل شوند.
وی در ادامه به ظرفیتهای اسلامی در این حوزه اشاره کرد و ادامه داد: هم علوم شناختی دین میتواند در تبیین باورهای دینی اسلام نقش مهمی ایفا کند، ، هم آموزههای اسلامی مانند توسل، شفاعت، و صدقه نیز میتوانند به توسعۀ علوم شناختی دین کمک کنند. ازاینرو، بررسی رابطۀ میان این دو حوزه میتواند زمینهساز شکلگیری شاخهای جدید از کلام اسلامی و مطالعات شناختی شود.
چالشهای فیزیک و الهیات
سپس ابراهیم مقصودی دانشآموختۀ فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف، در بررسی تعامل فیزیک والهیات، به برخی از مسائل کلیدی موردتوجه در سالهای اخیر، اشاره کرد.
وی دربارۀ آغازمندی جهان و تبعات الهیاتی آن اظهار داشت: یکی از مباحث محوری، آغازمندی جهان و تأثیر آن بر باورهای دینی است. این پرسش که آیا کیهان آغازی دارد، و اگر دارد، چه نسبتی با دیدگاههای آفرینشگرایانۀ ادیان دارد، همچنان بیپاسخ مانده است.
مقصودی در ادامه، با اشاره به مدلهای کیهانشناختی و آیندۀ جهان، افزود: مدلهای مختلف علمی دربارۀ گذشته و آیندۀ کیهان، پیامدهای فلسفی و الهیاتی متفاوتی دارند. از اینرو، این پرسش مطرح خواهد شد که آیا یک الهیات خاص باید بر مبنای مدل علمی مشخصی بنا شود یا خیر.
وی همچنین دربارۀ مسئلۀ تنظیم ظریف در قوانین فیزیکی، گفت: بحث تنظیم ظریف کیهانی یکی از موضوعات پرچالش بوده که همچنان در مجامع علمی و الهیاتی، محل بحث و بررسی است. پرسشهایی نظیر: چه چیزی در جهان تنظیم شده است؟ و آیا این تنظیم از وجود خالق حکایت دارد؟
آینده علم و دین؛ چالشها و فرصتها
در ادامه ان نشست سیدمحمدتقی موحد ابطحی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به نقد جریانهای موجود در حوزۀ علم دینی در کشور پرداخت و اظهار داشت: برخی نهادها به دنبال نهادینهسازی مرجعیت علمی قرآناند، اما این روند نیازمند دقت و رویکردی مبتنی بر فلسفه علم و فلسفه دین است.
ابطحی به پیوند میان علم و تکنولوژی اشاره کرد وگفت: امروزه، بحث علم و دین بدون در نظر گرفتن تکنولوژی، ناقص است؛ چرا که علم و تکنولوژی به هم گره خوردهاند. یکی از مباحثی که در سطح جهانی مورد توجه قرار گرفته است، تأثیر فناوریهای نوین، از جمله مهندسی زیستی، هوش مصنوعی، و تراشههای مغزی، بر مفهوم انسان است.
وی با تأکید بر تأثیر تحولات علمی بر انسان و جایگاه دین گفت: اگر فناوریهایی مانند تراشههای مغزی، به مرحلهای برسند که انسان بتواند اطلاعات را مستقیماً به مغزش منتقل کند، یا قدرت تحلیل کامپیوتر را در ذهن خود داشته باشد، پرسشهایی جدی درباره آیندۀ انسان و جایگاه دین مطرح خواهد شد.
جایگاه فلسفه در تفسیر علم و دین
در ادامه مسعود طوسی، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی، با اشاره به جایگاه فلسفه در تفسیرهای علمی و دینی بیان کرد: متون علم و الهیات (یا دین)، نسبت پیچیدهای با یکدیگر دارند و برداشتهای فلسفی از متن علمی، میتواند تأثیر مستقیمی بر مسائل الهیاتی بگذارد.
طوسی دربارۀ رویکرد کلامی گفت: تکامل از جهاتی با مباحث کلامی اسلام و مسیحیت همخوانی دارد، اما از برخی جهات نیز مفاهیم الهیاتی، مانند «حکمت الهی»، را به چالش میکشد. از اینرو، تعریف سازگاری در فلسفه زیستشناسی و تعیین دلالتهای الهیاتی آن، از جمله موضوعاتی است که، حداقل در ۴۰ سال گذشته، مورد توجه بوده است.
وی همچنین دربارۀ رویکرد فلسفی-زیستشناختی تصریح کرد: نظریۀ تکامل، پرسشهای جدیدی در زمینۀ تعریف «گونه» مطرح کرده است. امروز استانداردهای تکاملی نشان میدهند که گریزی از تعریف گونهها نداریم، اما این تعریفها همواره محل مناقشه بودهاند.
طوسی همچنین به مسئلۀ علیت در الهیات پرداخت و گفت: یکی از چالشهای اساسی، نحوۀ فعل الهی در جهان است، که همچنان در علم و دین، به عنوان یکی از محورهای تفکر باقی مانده است: آیا قوانین علمی، که بر اساس علیت بنا شدهاند، میتوانند وجود یک نظم الهی را توجیه کنند؟ یا باید به رویکردهای آماری و احتمالاتی برای تفسیر این ارتباط روی آورد؟
علم شناختی دین و بررسی چرایی باورمندی دینی از منظر علمی
سپس، صالح طباطبایی دانش اموخته دانشگاه شریف و دکترای علوم شناختی دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه اگرچه هدف اولیۀ علوم شناختی، تبیین مشترک این حوزهها بود، اما به مرور از این هدف فاصله گرفت و به شاخههای جداگانهای تبدیل شد، گفت: در این میان، علم شناختی دین به عنوان یک شاخه تخصصی در دهۀ ۱۹۹۰ مطرح شد که هدف آن، بررسی چرایی باورمندی دینی از منظر علمی بود.
وی با اشاره به نظریات اولیۀ این حوزه، به مقالۀ گاتری در دهۀ ۱۹۸۰ و سپس کتاب چهرهها در ابرها (۱۹۹۵) پرداختند، که در آن، فرضیههای مختلفی دربارۀ منشأ باورهای دینی ارائه شده است.
فیزیکانگاری، روانشناسی فرگشتی، و پودمانگی ذهن
طباطبایی به سه مبنای کلیدی این علم، فیزیکانگاری، روانشناسی فرگشتی، و پودمانگی ذهن، اشاره و بیان کرد: این نظریات، اگرچه مبنای اصلی علم شناختی دین محسوب میشوند، اما همچنان مورد نقد جدیاند. به عنوان مثال، فودور در آثار خود، از جمله کتاب “ذهن اینگونه کار نمیکند” (۲۰۰۱)، به ضعفهای نظریۀ پودمانگی اشاره کرده است.
وی در ادامه، به نقدهای جدی بر این حوزه پرداخت وادامه داد: برخی مبانی، مانند فیزیکانگاری و روانشناسی فرگشتی، همچنان محل بحثاند.
به گفتۀ طباطبائی، حتی فودور نیز معتقد بود روانشناسی فرگشتی اصولاً نمیتواند به عنوان یک علم مستقل شکل گیرد.