×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳
همکاری با بانک کارآفرین برد–برد است

به گزارش رویداد جدید به نقل از روابط عمومی بانک کارآفرین،محسن محمدی از کارآفرینان برجسته اراکی و مدیرعامل کارخانه‌های «آلومرول» و «روان‌گداز پردیس» با اشاره به روال همکاری با بانک کارآفرین می‌گوید: “همکاری با بانک کارآفرین برد– برد است؛ یعنی ما هم به منافع خودمان اهمیت می‌دهیم، هم بانک. در سالهای گذشته همواره به دنبال توسعه فعالیت‌هایمان بوده‌ایم و نیاز به همکاری با بانکی با مختصات کارآفرین داشتیم و این همکاری‌ها با ارائه زنجیره خدمات بانکی همچون بانک، صرافی، بیمه،کارگزاری و… گسترش چشم‌گیری داشت.”
وی از کارآفرینان اراکی است که توانسته با ایجاد سه کارخانه و گسترش آن اشتغالزایی ۶ هزار نفری در شهر اراک ایجاد کند.محمدی کسب و کارش را از یک مغازه کفاشی آغاز کرده و امروز به یکی از کارآفرینان موفق تبدیل شده است.

پدرش قصابی داشت و خودش مغازه کفش‌فروشی؛ یعنی اگر پیشگویی پیدا می‌شد و سعی می‌کرد داستان زندگی او در ۳۰ سال آینده را حدس بزند، احتمالا نمی‌توانست بیشتر از یک زندگی تقریبا مرفه، با چند باب مغازه بیشتر و کمی شهرت برایش تصور کند. آن موقع یعنی اوایل دهه ۷۰، نه پیشگویی پیدا شد که آینده جوان اراکی را به درستی پیش‌بینی کند و نه حتی اطرافیانش توانستند حدس بزنند که قرار است بیخ گوش‌شان چه اتفاق مهمی رخ بدهد: «من صاحب یکی از پرفروش‌ترین مغازه‌های کفش در ایران بودم اما اگر در اینکار می‌ماندم، نمی‌توانستم به آرزویم که اشتغالزایی برای آدم‌های بیشتری بود، برسم.» پس یک روز تصمیم گرفت دارایی‌اش را به پول تبدیل کند و کارگاه تولید محصولات آلومینیوم بزند: «خیلی‌ها گفتند وارد اینکار نشو اما من گوش نکردم، چون درباره این صنعت تحقیق کرده بودم و شک نداشتم موفق می‌شوم.» محسن محمدی، بنیان‌گذار و مدیرعامل کارخانه‌های «آلومرول» و «روان‌گداز پردیس» در اراک است که انواع محصولات آلومینیومی تولید می‌کنند. همکاری او با بانک کارآفرین از سال ۹۹ شروع شده و تاکنون برمبنای یک تعامل برد–برد تداوم یافته است. آنچه می‌خوانید ما احصل گفت‌‌و گوی پیام کارآفرین با محسن محمدی است. 

شما در سال ۷۴ از کفش‌فروشی دل کندید و سراغ آلومینیوم‌سازی رفتید؛ این دو حرفه کمتر شباهتی به هم ندارند. چطور موفق شدید؟
شما بین قصابی و کفش‌فروشی ارتباطی ‌می‌بینید؟ (با خنده) من آن زمان در بازار اراک ۳ باب مغازه کفش‌فروشی داشتم و ۱۵ نفر هم برایم کار می‌کردند. کفش‌ها را از تبریز و اصفهان می‌آوردم و می‌فروختم. سود خوبی هم داشتم اما من همیشه می‌خواستم برای افراد بیشتری اشتغالزایی کنم. درحالیکه فضای بازار محدود است و این امکان را به شما نمی‌دهد. این بود که درباره آلومینیوم تحقیق کردم و حرفه‌ام را تغییر دادم.

سرمایه مورد نیاز برای راه‌اندازی کارگاه آلومینیوم‌سازی را چطور تامین کردید؟
هر چیزی داشتم فروختم و با ۵۰ میلیون تومان، کارگاه را در سال ۷۴ خریدم. البته تا چند ماه کفش‌فروشی را تعطیل نکردم چون هنوز مشخص نبود آلومینیوم‌سازی می‌گیرد یا نه. بعد از اینکه دیدم کار روی غلتک افتاده، مغازه‌ام را بستم و کارگرانم را هم به کارگاه آوردم.

آن موقع خودتان هم در تولید مشارکت می‌کردید؟
کارگاه من به ۱۰ نفر نیاز داشت اما من فقط ۶ کارگر داشتم. یعنی خودم به اندازه ۴ نفر کار می‌کردم؛ از ساعت ۶ صبح تا ۱۲ شب. بعضی شب‌ها هم نگهبانی می‌دادم.

کارخانه الومرول

اولین محصولی که تولید کردید یادتان هست؟
چند روز بعد از راه‌اندازی کارگاه، برای بازدید به کوره‌های آجرپزی اصفهان رفتم. آنجا دستگاهی دیدم که یکی از قطعاتش از جنس آهن بود و حدود ۵ کیلوگرم وزن داشت. این قطعه خیلی ضروری بود اما هر ۶ ماه یکبار به دلیل فشار بالا از بین می‌رفت و هزینه اضافه روی دوش تولیدکننده می‌گذاشت. وقتی به اراک برگشتم، همان قطعه را با استفاده از آلومینیوم در کارگاهم ساختم. با این تفاوت که هم وزنش به حدود ۲ کیلوگرم رسید و هم تاب‌آوری‌اش بیشتر شد. ضمن اینکه بعد از تعویض می‌توانستیم آن را به عنوان ضایعات، دوباره وارد چرخه تولید کنیم. این قطعه اولین محصولی بود که تولید کردم و خیلی زود عمده آجرپزی‌ها برای خرید آن سفارش دادند.

قبل از اینکه به اصفهان بروید، کسی به شما گفته بود که کوره‌های آجرپزی به این محصول نیاز دارد؟
نه. من آن موقع یک پیکان داشتم که هرجا می‌خواستم با آن می‌رفتم.(با خنده) اصفهان هم برای بازدید از کوره‌ها رفته بودم و به طور اتفاقی متوجه آن دستگاه شدم. قطعه‌ای که ما ساختیم خیلی پیچیده نبود اما خدا کمک کرد و به یک محصول کاربردی تبدیل شد.

شما به مرور کارتان را توسعه دادید و حالا بعد از ۳ دهه چند شرکت مهم در زمینه تولید آلومینیوم را اداره می‌کنید؛ این روند چطور طی شد؟
ما بدون وقفه و برمبنای شفافیت کار کردیم برای همین توانستیم کارمان را توسعه بدهیم و در سال ۸۶ شرکت آلومرول نوین را راه‌اندازی کنیم.در سال ۹۶ هم سهامدار عمده ایرالکو شدیم که آنزمان زیان انباشته داشت اما با مدیریت خرید و فروش و جلوگیری از کارهایی که باعث خروج منابع می‌شد، شرکت را به سود رساندیم. شرکت‌های روان‌گداز پردیس، نورد آلومینیوم و سی‌ارک کاشان را هم در اختیار داریم که مجموعا در این ۶ شرکت، حدود ۶ هزار نفر کار می‌کنند.

کارخانه الومرول

این شرکت‌ها در تولید محصولات آلومینیومی چقدر سهم دارند؟
ما انواع محصولات مرتبط با آلومینیوم را تولید می‌کنیم؛ فقط در یک نمونه، شرکت ایرالکو که قبلا زیانده بود در حال حاضر ۱۷۰ هزار تن تولید دارد. همچنین ما واردات پروفیل را قطع کردیم. ۲ سال قبل چون دستگاه‌هایمان قدیمی بود و نمی‌توانستیم با ترکیه رقابت کنیم، مجبور بودیم شمش را به کارخانه‌های این کشور بفرستیم و بعد از چند هفته، پروفیل را با ۴ یا ۵ برابر قیمت بخریم. الان اما با تجهیزات جدید توانستیم واردات را قطع کنیم و بخشی از تولید را هم به کشورهای افغانستان، عراق، سوریه، ارمنستان و قرقیزستان صادر کنیم.

در شرایط اقتصادی ویژه، واحدهای تولیدی معمولا با چالش‌های بزرگی روبرو می‌شوند که گاها ورشکستگی آنها را در پی دارد؛ شما چطور با این شرایط روبرو می‌شوید؟
باید قبل از اینکه چالش‌ها سراغ شما بیایند، متناسب با شرایط، برنامه‌ریزی کنید. ما در جایگاه مدیریت اقتصاد مملکت نیستیم اما می‌توانیم براساس آن، نقشه راه بچینیم و درست و به موقع تصمیم‌گیری کنیم. مثلا چند وقت پیش، برمبنای تحلیل شرایط، پیش‌بینی کردیم که احتمالا منابع‌مان محدود می شود؛ بنابراین سراغ انتشار اوراق رفتیم. ما علاوه بر تعدادی شرکت سرمایه‌گذاری که در اختیار داریم، هدفمان این است که یک گروه مالی هم ثبت کنیم. مدتی قبل هم با خرید ۱۵ دستگاه تریلی، یک شرکت حمل و نقل راه‌اندازی کردیم. این اقدامات همگی به ما کمک می‌کند در چالش‌های اقتصادی تصمیمات درست بگیریم.

بانک کارآفرین چه نقشی در تحقق اهداف توسعه‌ای شما داشته است؟
در سال‌های اخیر تغییرات مهمی در بانک کارآفرین اتفاق افتاده و این تفکر که باید گام‌های بزرگتری برداشته شود، به یک نگاه غالب تبدیل شده است. ما هم به دنبال توسعه هستیم و همواره نیاز به همکاری با یک بانک با مختصات کارآفرین داشتیم. گام اول با دریافت تسهیلات شروع شد و به مرور گسترش پیدا کرد به نحوی که ما الان با مجموعه کارآفرین شامل بانک، صرافی، بیمه، کارگزاری و … کار می‌کنیم.

کدام ویژگی بانک کارآفرین باعث شده این همکاری تداوم داشته باشد؟
همکاری باید برد – برد باشد؛ یعنی ما هم به منافع خودمان اهمیت می‌دهیم، هم بانک. وقتی همیشه تلاش‌تان این باشد که تعهدات معوق و چک برگشتی نداشته باشید، قراردادها و وثایق‌تان ناقص نباشد و … قاعدتا طرف مقابل هم مجاب می‌شود تا با شما کار کند. از آنطرف بانک کارآفرین هم دیدگاه‌های ارزشمندی دارد و از تیم مجرب و باانگیزه برخوردار است.
شما از سال ۷۴ با همراهی ۶ نفر وارد صنعت آلومینیوم شدید اما حالا مجموع نیروهای هلدینگ به ۶ هزار نفر رسیده است؛ این نیروی انسانی ارزشمند چقدر در رسیدن به توسعه نقش داشته؟
بگذارید یک خاطره برایتان تعریف کنم؛ من در سال ۸۲ برای کارخانه روان‌گداز پردیس ۵۰۰ نفر نیرو می‌خواستم اما از آنجا که همیشه دوست داشتم به مصرف‌کننده‌های مواد مخدر کمک کنم تا به زندگی عادی‌شان برگردند، با حدود ۳۰۰ نفر از آنها قرارداد ۲ ماهه بستم و راهی کمپ ترک اعتیادشان کردم. آنها هم همت به خرج دادند و به غیر از ۲ نفرشان، بقیه پاک شدند و به استخدام شرکت درآمدند. الان برخی‌هایشان بازنشسته شده‌اند و تعدادی هم هنوز مشغول به کارند. می‌خواهم بگویم نیروی انسانی برای ما از اهمیت بالایی برخوردار است و مسلما آنها نقش محوری در رسیدن به اهداف دارند.

کارخانه الومرول

کسی مانع استخدام مصرف‌کننده‌ها نشد؟
من خودم همه تصمیمات را می‌گیرم (با خنده). شوخی می‌کنم؛ هرکس باید وظیفه‌اش را به خوبی انجام دهد تا تولید موفق شود. همان افراد مصرف‌کننده بعد از چند سال به ستون‌های اصلی شرکت تبدیل شدند. یعنی کار ما درست بود.

در حال حاضر نیروها را چطور تامین می‌کنید؟
ما در مجموع سالی ۱۰ تا ۱۵ مرحله مزایای خاص برای نیروها درنظر گرفته‌ایم. مثلا ماه رمضان، شب عید، ابتدای مهر و … با یکسری فروشگاه هم ارتباط گرفتیم تا کارکنان بتوانند بر مبنای اعتبار هلدینگ، لوازم مورد نیازشان را قسطی خریداری کنند. علاوه بر کمیته وام و معرفی متقاضیان به بانک‌های طرف قرارداد، خودمان هم سپرده در بانک قرض‌الحسنه داریم و از ۳۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان با سود ۲ درصد به نیروهایمان وام می‌دهیم.

برآیند تمام این اقدامات شما به اشتغالزایی ختم می‌شود که آن هم مستقیما به تولید وابسته است؛ به عنوان سوال آخر می‌خواهم بدانم تولید برای شما چه مفهومی دارد؟
مهم‌ترین بخش تولید، اشتغالزایی است. الان اگر کسی پول داشته باشد، خیلی راحت می‌تواند در ملک، ارز یا سکه سرمایه‌گذاری کند و بدون دردسر به سود برسد. در واقع همه جا بیشتر از تولید پول دارد اما دغدغه من اشتغال است. ما ۶ هزار نفر نیرو داریم. وقتی سر برج حقوق می‌دهیم، همه اراک می‌فهمد. اگر در شغل کفش‌فروشی می‌ماندم، الان خیلی میشد ۵۰ نفر سر کار بودند اما حالا شده ۶ هزار نفر؛ تا پایان سال هم هزار تا هزار و ۵۰۰ نفر به نیروهایمان اضافه می‌شوند. وقتی خطوط تولید توسعه پیدا می‌کند و افراد بیشتری استخدام می‌شوند، می‌فهمم که مسیر درستی را در پیش گرفته‌ام.

-----
----------------